۱.احسن الی المسی تسده
هر كه بد كرد با خود كرد تو نكويی كن و از آن بگذر
نيكويی كن به بد كننده ی خويش كز نكويی شوی بر او مهم تر
۲.ومن كلامه،ادب المرء خير من ذهبت
ادب آموز و مال را بگذار زينت مرد باشد از ادبش
نزد ارباب دين و دانش هست ادب مرد بهتر از ذهبش
۳.اخوان هذا الزمان جواسيس العيوب
دوست مشمار آن جماعت را كه به تو يارو آشنا باشند
دوستان و برادران زمان جمله جاسوس عيبها باشند
۴.و من كلامه بشر نفسك بالظفر بعدا لصبر
در همه كار صبربايد كرد كه بود صبر از همه بهتر
مژده ده نفس خويش را آخر كه پس از صبر ميرسی به ظفر
۵.توكل علي الله يكفيك
تكيه بر كار روزگار مكن تا نسازد ز عمر بيزارت
رو توكل به حضرت حق كن تا كفايت كند همه كارت
۶.و من كلامه (ع)،تاكيد الموده في الحرمه
با همه مردان به حرمت باش تا بدارند جمله حرمت تو
حرمت دوست را نگه می دار تا مؤكد شود محبت تو
۷.ثبات الملك با لعدل
ملك اگربايدت عدالت كن هست وابسته ذات ملك به عدل
ملك ويران شود ز بی عدلی بود آری ثبات ملك به عدل
۸.و من كلامه:ثواب الاخره خير من نعيم الدنيا
در جهان كار آخرت می كن بايدت گر ثواب روز جزا
زان كه باشد ثواب آن دنيی بهتر از جمله نعمت دنيا
۹.جمال المرء في الحلم
بردباری خوش است مردم را كارها را مدار بر حلب است
خواری آمد نتيجه ی سبكی زينت و زيب مرد درحلب است
۱۰.و من كلامه ،جليس السوء شيطان
در جهان همنشين نيك طلب بهره ور شو ز صحبت نيكان
دور از همنشين بد می باش كه بود همنشين بد شيطان
۱۱.حلی الرجال،الادب
به حلی ادب محلی شو ازلباس ادب مشو عريان
سرور اوليا چنين فرمود كه ادب هست زيور مردان
۱۲.من كلامه حرم الوفاء علي من لا اصل له
در وفا اصل را بسی دخل است بشنو اين را كه دارد اصل تمام
هر كه بد اصل و بد نهاد بود هست بروی وفای اصل حرام
۱۳.من كلامه ،خف الله تامن من غيره
هر كه او از خدای می ترسد می نترسد ز كافر و مؤمن
از خداوند ذو الجلال بترس تا از غير خدا شوی ايمن
۱۴.خير الاصحاب من يدلك علي الخير
ببر از دوستان بی ايمان كه تو را می برند جانب دير
بهترين مصاحبان ان است كه دلالت كند تو را بر خير
۱۵.من كلامه(ع)،خالف نفسك تسترح
تابع نفس هر كه شد به يقين می كشد در جهان بسی محنت
كار جز بر خلاف نفس مكن تا بيايی فراغت و راحت
۱۶.من كلامه (ع)،خليل المرء دليل عقله
خرد و عقل هركسی به جهان شود از دوستار او معلوم
يار نيكو گزين كه می گردد عقل هر كس زيار او معلوم
۱۷.دواء القلب،الرضا،بالقضاء
هر كه دارد ز دهر درد دلی چاره اش صبروانقياد ورضاست
سخن مرتضی علی اين است درد دل زادوا رضا به قضاست
۱۸.من كلامه (ع)،دار من جفاك تخجيلا
تا توانی به كس جفا نكنی كز جفا نيست جز جفا حاصل
با جفا كار خود مدارا كن تا شود از جفای خويش خجل
۱۹.ذنب واحد كثير،والف طاعه قليل
تا توانی دلابه طاعت كوش طاعت كردگار مغتنم است
يك گنه مرد را بود بسيار طاعت ار باشدش هزاركم است
۲۰.رويه الحبيب جلاء العين
چون ز ناديدن رخ يار است موجب ضعف و بی جلايی چشم
از رخش ديده برمداركه هست ديدن دوست روشنايی چشم
۲۱. رتبه العلم اعلي الرتب
صاحب علم راست مرتبه ای كه به تعريف می نيايد راست
رتبه ی علم را شه مردان گفت بالاترين مرتبه هاست
۲۲.و من كلامه (ع)،زياره الحبيب اطراء المحبه
پرستش دوستان كندهمه وقت هر كه او قدر دوستان داند
رفتن دوستان به ديدن دوست دوستی را زياده گرداند
۲۳.زينه الباطن خيرمن زينه الظاهر
باطن خويش را مزين ساز ظاهر خود چه می كنی طاهر
زينت باطن از سر تحقيق بهتر از زيب و زينت ظاهر
۲۴.و من كلامه ،سيره المرء تنبي عن سريرته
آنچه درباطن كسی مخفيست زود ظاهر شود ز سيرت او
چون خبر ميدهد به قول امير سيرت مرد از سيرت او
۲۵.و من كلامه (ع)،شرط الالفه ترك الكلفه
گر تو را ميل الفت است به كس تابعش باش تا شود الفت
بگذراز كلفت گذشته كه هست شرط الفت گذشتن از كلفت
۲۶.صمت الجاهل ستره
جاهلان را خموش بايد بود تا نگردد عيوبشان ظاهر
خامشی در زمانه جاهل را پوشش عيب او شود آخر
۲۷.ومن كلامه ،صاحب الاخيار،تامن من الاشجار
هر كه خواهد در امان باشد نيكوان را كند مصاحب و يار
با كسان نكو مصاحب شو تاشوی ايمن از همه اشرار
۲۸.و من كلامه،ضياء القلب من اكل الحلال
گر تو روشندلی حرام مخور باشد از خوردن حرام،وبال
دايما لقمه ی حلال طلب هست روشندلی زاكل حلال
۲۹.طال عمر من قصر تعبه
درزمانه چه عمرخواهدداشت؟ بر دل آن را كه صد علم باشد
عمر آن كس دراز خواهد بود كه ورا رنج و غصه كم باشد
۳۰.و من كلامه(ع)،طاعه العدو هلاك
هر كه فرمان خصم خويش برد حال او در جهان چه سان باشد
آدمی را اطاعت دشمن بی تكلف هلاك جان باشد
۳۱.ظل عمر الظالم قصير
ظل ظالم بسی نخواهد بود ور بود خود به جای ظل الله
سايه اش را مكن پناه كه هست سايه سی عمر ظالمان كوتاه
۳۲.و من كلامه (ع)،عسر المرء مقدمه اليسر
هر كه را حال او پريشان است رفع خواهد شد آن پريشانی
مرد را در جهان پر غم و درد بعد دشواری است آسانی
۳۳.غدرك من دلك علي الاسائه
از فريب كسان مشو غافل گر تو مرد بهوش و با خردی
می فريبد تو را يقين آن كس كه دلالت همی كند به بدی
۳۴.و من كلامه،فطنه المرء يدل علي اصله
هركه را نيست طبع وذات وخرد هست گويا قصور در قصرش
مرد را زيركی و خوش طبعی شاهد است و دليل بر اصلش
۳۵.قول المرء يخبر عما في قلبه
می توان فهم كرد در انسان از بد و نيك آنچه حاصل اوست
زان كه قول وحديث هرمردی هست مخبراز آنچه در دل اوست
۳۶.و من كلامه،لين الكلام قيد القلوب
تا توانی سخن درشت مگو تا نمايی به چشم مردم خوب
سخن نرم گو با مردم سخن نرم هست قيد قلوب
۳۷.نور قبرك بالصلوه في الظلم
تابه كی خفته ای؟شبی برخيز از گناهان خويشتن ياد آر
قبر خود را زنور روشن ساز به نماز و نيازدرشب وتار
۳۸.و من كلامه،ويل لمن ساء خلقه وقبح خلقه
خلق نيكو و خلقت نيكو ز آتش آن جهان كند دورت
وای آن كس كه درجهان بودش بدی خلق و زشتی صورت
۳۹.هيهات من نصيحه العدو
نيك خواهی نيايد از اعداء بشنو اين نكته را به وجه حسن
دشمنت گر نصيحتی بكند دور باش از نصيحت دشمن
۴۰.ياتيك ما قدر لك
كرم ولطف حضرت حق بين كه نگيرد تو را به تقصيرت
به تو خواهد رسيد آخر كار آنچه حق كرده است تقديرت