چيزى كه حاصل از حركت فلك الافلاك است، منتها در طبيعت متصرّم بودن خصوصيت دارد، بدين معنى كه از آن چيزى منعدم و جزئى موجود مى‌شود. نمونه اين در غير عالم طبيعت در عالم دهر است كه از تصرّم و خصوصيات طبيعت عارى شده و روح اين زمان است؛ چنانكه آن فرد برزخى انسان، روح افراد طبيعت بوده و افراد طبيعت در عرض هم قرار گرفته و آن فرد برزخى به واسطه اكمليت در آنهاست و به واسطه او بر افراد ارضيه افاضه مى‌گردد.