درد من چاره ندارد که بگویم غم خویش

نی دوائی است که بتوانم از او حاصل کرد

خوش بخوابی خبرت نیست ز طفلان پریش

که حسین ارض و سما را ز غمش عاطل کرد

زینب زار تو دانی چه نوائی دارد

حسنت از غم تو حال دلم مشکل کرد