مرثیه
بگوبادصبا برخاصی آل عبا امشب
سلامی نزد او از مسلم بی اخی امشب
پیام من رسان و شرح حال کوفیان برگو
که این امت شکستند شیشه عهد و وفا امشب
همین مردم که بوسیدند اول دست مسلم را
نمایند سنگ باران از سر هر بام ها امشب
چگویم از غریبی رفت طفلان وشدم تنها
به خود نامم و یا برکودکان بینوا امشب
چه سازم بارهانیمه شب زارو سرگردان
نهم سربرسردیوارها من آشنا امشب
صبا برگوحسین را الامان زین خلق بی ایمان
گرفتارم بدام کوفیان بی حیا امشب
میا درکوفه ای جان پسرعم هرچه می توانی
که دارم یک دلی پرخون از این قوم دغا امشب
اگر آئی بکوفه اکبر از لیلا جدا گردد
منم از طفلهای خویشتن گشته جدا امشب
+ نوشته شده در جمعه بیست و پنجم شهریور ۱۴۰۱ ساعت 13:42 توسط فائق
|